به گزارش روابط عمومی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، هفتمین نشست اساتید منتخب علوم انسانی اسلامی با موضوع مطالعات نظری تمدن نوین اسلامی، صبح امروز، پنجشنبه ۳ بهمن ماه ۱۳۹۸ در مشهد مقدس آغاز به کار کرد.
حجت الاسلام دکتر رضا غلامی، رئیس شورای سیاست گذاری مجمع عالی علوم انسانی اسلامی به عنوان سخنران افتتاحیه این نشست علمی اظهار کرد: این هفتمین نشست از سلسله نشست های اساتید منتخب علوم انسانیِ اسلامی است که در اولین سالگرد دیدار جمعی از تمدن پژوهان با رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار می شود. این نشست ها چهار هدف مهم را دنبال می کند؛ یک. زمینه سازی برای ارائه دیدگاه های برجسته تر در باب مهم ترین مسائل نظری؛ دو. ایجاد یک فرصت مناسب برای نقد و تعاطی افکار در یک جمع درجه یک؛ سه. شناسایی خلأها و ضعف های نظری و راه های جبران آن و چهار. فراهم سازی بستر همدلی، همکاری و هم افزایی اساتید و محققان گرامی و شکل گیری کارهای مشترک.
وی گفت: در ارتباط با بحث تمدن نوین اسلامی، خوشبختانه طی 5-4 سال اخیر شاهد شکل گیری کارهای علمی متنوع و متکثری در این عرصه هستیم؛ به ویژه بعد از دیدار سال گذشته جمعی از تمدن پژوهان با رهبر بزرگوار انقلاب و توصیه ایشان به برگزاری نشست های کوچکِ مسأله محور، و همچنین بعد از صدور بیانیه گام دوم انقلاب و معرفی تمدن نوین اسلامی به مثابه قله چله دوم انقلاب، تعدادی نشست خوب در مراکز علمی و تحقیقاتی برگزار شده و همچنان ادامه دارد. همچنین مقدمات برگزاری پنجمین هفته علمی تمدن نوین اسلامی هم فراهم شده که انشاالله بهار سال آینده برگزار خواهد شد.
حجت الاسلام غلامی خاطرنشان کرد: چنانچه ملاحظه می کنید، به لطف الهی روند اندیشه ورزی و تولید ادبیات علمی در زمینه تمدن نوین اسلامی سرعت پیدا کرده و می توان امید داشت این عرصه مطالعاتی در آینده نزدیک به یکی از پر رونق ترین عرصه های مطالعاتی در علوم انسانی تبدیل شود.
وی افزود: در همین جهت، اجازه می خواهم نه نکته مهم را در خصوص مطالعات تمدن نوین اسلامی خدمتتان عرض کنم: اولاً. باید مراقب بود مطالعات تمدن نوین اسلامی به یک حرکت تبلیغی، شعاری و بی مایه تبدیل نشود و پژوهش های این عرصه مبتنی بر استانداردهای علمی، از کیفیت، عمق و نوآوری لازم برخوردار باشد. ثانیاً. زمینه بروز و ظهور اندیشه های متنوع در این عرصه فراهم شود و ملاک در ارزیابی اندیشه ها، استدلال پذیری و مقاومت بیشتر آنها در برابر نقدها باشد. ثالثاً. شکل گیری بنیادهای نظری تمدن نوین اسلامی جدی گرفته شود و با راهنمایی اساتید، گام به گام زنجیره مباحث نظری تمدن نوین اسلامی تکمیل گردد. رابعاً. در عرصه نظری، به شکل گیری مطالعات میان رشته ای در باب تمدن نوین اسلامی به معنای دقیق کلمه توجه لازم صورت بگیرد. خامساً. به پژوهش های تطبیقی یا مطالعات بین تمدنی با ملاحظه ثمرات فراوانی که دارد عنایت لازم صورت گیرد. سادساً. به تحولات جهانی به ویژه تحولات عظیمی که در زمینه فناوری های ارتباطاتی رخ داده و فضای مجازی را به عالمی جدید تبدیل کرده توجه شده و رویکرد های تمدنی اسلام در مواجهه با این عالم مشخص شود. در این جهت، آینده پژوهی نقش قابل توجهی دارد و باید جدی گرفته شود. سابعاً. قلمرو مطالعات تمدنی محدود به علوم انسانی و اجتماعی یا هنر و معماری نشده و باب ورود این بحث به علوم گوناگون اعم از علوم پایه، علوم فنی و مهندسی و علوم پزشکی باز شود. ثامناً. به پژوهش های جزئی نگرانه، کاربردی و ناظر به عمل بهاء کافی داده شود. تاسعاً. از گفتگو و تضارب افکار با متفکران دنیای اسلام در این عرصه و بهره گیری از دیدگاه های آنها غفلت صورت نگیرد.
رئیس شورای سیاست گذاری مجمع عالی علوم انسانی اسلامی در ادامه گفت: مطلب مهم دیگری که لازم می دانم مورد تاکید قرار دهم، توجه به شرایط فعلی کشور است. ما امروز با کاستی های مهمی در عرصه تدبیر و عمل روبرو هستیم که آثار آن بر روی فرایند شکل گیری تمدن نوین اسلامی غیر قابل انکار است. از آنجا که آینده محصول اکنون است، نمی توان نسبت به شرایط کشور بی توجه بود و مطالعات تمدنی را بریده از شرایط فعلی کشور پیش برد؛ بنابراین شایسته است گره گشایی از نظام مدیریتی کشور در خط مطالعات تمدنی تعریف شده و در قالب دانش حکمرانی اسلامی به آن پرداخته شود. نباید این مطلب از نظر دور بماند که حکمرانی با دانش حکمرانی یکی نیست و هر نوع حکمرانی قابل تقسیم به دو عرصه علم و عمل است.
وی افزود: از طرف دیگر، دانش حکمرانی اسلامی در همه رشته ها زمینه ظهور و بروز دارد با این ملاحظه که یک ساحت بین رشته ای است و منحصرکردن آن در یک رشته، از قابلیت های آن به شدت می کاهد. در یک بیان ساده، حکمرانی اسلامی دانشی است که با تولید راهبردها، روش ها، قواعد، مدل ها، مکانیزم ها، ابزارها و نهادهای گوناگون، فرصت های لازم را برای پیوند دادن مطالعات نظری به مطالعات کاربردی در عرصه حکومت فراهم می کند. تفاوت دانش حکمرانی اسلامی با دانش حکمرانی سکولار در این است که نه فقط دانش حکمرانی اسلامی وجاهت خود را در انطباق با جهان بینی الهی و روح تفکر اسلامی جستجو می کند، بلکه تلاش می کند مکانیزم های اختصاصی اسلام در عرصه حکمرانی را کشف و تبیین کند. در عین حال، در حمکرانی اسلامی، استفاده از مکانیزم های عقل ابزاری نه تنها کم اهمیت نیست بلکه عقلانیت ابزاری بخش مهمی از پیکره دانش حکمرانی اسلانی را می سازد.
وی در پایان گفت: با این حال، حتماً تایید می فرمایید که همه ابعاد تمدن سازی در محیط حکمرانی محصور نمی شود و مردم و به طور خاص، تشکل های مردمی و مستقل از دولت ها، نه فقط در باز کردن گره های مقطعی بلکه فراتر از آن، در پدید آوردن یک تمدن نقش کلیدی دارند که همه این ها در جای خود قابل بحث و بررسی است.