نخستین نشست از سلسله نشستهای لذت فلسفه با عنوان امتیازات فلسفه ملاصدرا در روز سه شنبه، یکم خرداد ۱۴۰۳ به همت رایزنی فرهنگی ج.ا.ا در اتریش و در محل خانه حکمت ایرانیان وین به صورت آنلاین برگزار شد. در این نشست که در روز بزرگداشت فیلسوف بزرگ ایرانی در عصر صفوی در تقویم رسمی ایران برگزار شد، دکتر شریف لکزایی، صدرا پژوه و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم، و دکتر رضا غلامی استاد فلسفه سیاسی و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که هم اکنون رایزن فرهنگی کشورمان در اتریش است، سخنرانی کردند. دکتر شریف لکزایی، ضمن معرفی مختصر زندگی ملاصدرا گفت: مرحوم ملاصدرا خود در پیدایش حکمت متعالیه یک حرکت و سیر و سفری جوهری داشته است.
در واقع، ملاصدرا در خلق دستگاه فکری خود از کثرتها عبور کرده و به وحدت رسیده است. این موضوع هم دربارۀ شخص صدرالدین شیرازی صدق میکند و هم بعداً دربارۀ طرفداران این حکمت و هم دربارۀ دستگاه حکمت متعالیه.
دربارۀ ملاصدرا ما با یک شخصیت فکری و علمی مواجه نیستیم و حداقل سه ملاصدرا بر اساس آثاری که از ایشان به دست ما رسیده قابل شناسایی است: جوان، میانسال و کهنسال. او در طی حدود هفت دهه از حیات خود به گونهای در تکامل فکر فلسفی ایران تلاش کرده است و این هفت دهه تلاش را میتوان در سه دوره از همدیگر متمایز نمود.
وی در همین زمینه افزود: آیت الله جوادی آملی به عنوان یکی از حکمای حکمت متعالیه در دورۀ معاصر حیات ملاصدرا را به پنج سفر تقسیم میکند که به جز دورۀ نخست که دورۀ بالندگی و برکشیدن مادی و دورۀ کودکی او است چهار دورۀ دیگر بر اساس اسفار اربعه، که عنوان بزرگترین کتاب ملاصدرا است، مورد تحلیل قرار گرفته است.
این دیدگاه آیت الله جوادی آملی قابل اعتنا است اما با این حال دورهبندی سه گانه بر اساس آثار تولیدی و تلاش فکری ملاصدرا مطرح و سامان یافته است که بر آن است فکر فلسفی و فلسفه سیاسی ایشان را بر اساس تکامل فکری او پی گرفته و طرح نماید.
از این رو ما با یک ملاصدرا مواجه نیستیم و آثار ایشان نیز در یک سطح نیستند و نمیتوان با همۀ این آثار معاملۀ یکسانی داشت. مهمتر این که باید آثار تولیدی خاص ایشان دربارۀ حکمت متعالیه را از سایر آثار ایشان که در دورۀ جوانی نگارش کرده است از همدیگر متمایز کرد.
استاد لک زایی در ادامه یادآور شد که برخی از آثار ایشان که شرح و تعلیقه بر سایر آثار فلسفی است باید متمایز از دیگر آثار شود. در این میان نباید از اهمیت کار سترگ ایشان در نگارش و تدوین مجموعۀ نه جلدی «الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعة العقلیة» غافل بود. این اثر فلسفی تبیینگر دستگاه حکمت متعالیه است و تا کنون به مثابه دائرة المعارفی فلسفی کاربرد داشته است.
افزون بر این برخی از آثار مانند رساله «الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه» به قلم ملاصدرا فشردۀ مجموعۀ نه جلدی اسفار اربعۀ عقلی ایشان است و برای فهم دستگاه فکری ملاصدرا و برای ورود تفصیلی به حکمت متعالیه میتوان به این اثر مراجعه کرد. عموم دانشجویان برای ورود به فلسفه صدرایی و قبل از مطالعۀ اسفار اربعه از خوانش این اثر آغاز میکنند.
در کنار این مطلب، تفسیر ایشان بر برخی از سورهها و آیات قرآن کریم و نیز شرح اصول کافی و رساله مفاتیح الغیب ملاصدرا در آخر حیات ایشان از برجستگی خاصی برخوردارند. همین طور برخی از آثار اجتماعی و سیاسی ایشان مانند رسالة سه اصل، کسر اصنام الجاهلیه، ایقاظ النائمین، المظاهر الالهیه و مثنوی ملاصدرا در این زمینه قابل اعتنا است. از این رو میتوان در یک صورت بندی از آثار ایشان به موارد زیر اشاره کرد:
آثار فلسفی شامل: اسفار اربعه، مبدأ و معاد، الشواهد الربوبیه، عرشیه، شرح هدایه اثیریه، حواشی و تعلیقات بر شفاء و حکمت الاشراق و….
آثار فلسفی، سیاسی و اجتماعی شامل: رساله سه اصل، کسر اصنام الجاهلیه، ایقاظ النائمین، المظاهرالالهیه، مثنوی و….
آثار فلسفی، تفسیری و حدیثی شامل: تفسیر قرآن کریم، شرح اصول کافی، مفاتیح الغیب و….
دکتر لک زایی افزود: مباحث عرفانی نیز در غالب این آثار وجود دارد. افزون بر این که ملاصدرا رسالهای با عنوان «شواهد الربوبیه» دارد که در آن 187 ابتکار و نوآوری خودش را طرح کرده توضیح داده است که برای فهم حکمت متعالیه اثری قابل اعتنا است.
امروزه با بحث امتداد اجتماعی و سیاسی این حکمت و طرح بحث فلسفه سیاسی متعالیه، منابع ملاصدرا مورد تأمل و پرسشهای جدیدی واقع شده و از منظر فلسفه سیاسی اهمیت یافته و خوانش میشود.
در باب طرح فکری و آثار نگارش شده توسط ملاصدرا که بالغ بر پنجاه مجلد است تا کنون کمتر گفتوگو شده است. به نظرم ملاصدرا در دورۀ صفویه متوجه خلأهایی در فلسفه اسلامی میشود. بنابراین به سمت تأسیس یک فلسفۀ نوین متمایل میشود.
به نظرم این طرح تا زمان به تکامل رسیدن از سه مسیر عبور کرده است که عبارتند از:
یکم. شناخت اندیشه ها و آشنایی با منابع فکری فلسفی گذشته
دوم. ارائۀ طرح پژوهشی و دستگاه فلسفی نوین
سوم. تعمیق و تطبیق دستگاه فلسفی با مسائل جامعه
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تاکید کرد: این دوره از حیات ملاصدرا که گاهی به نظر میرسد درهم تنیده با دورۀ دوم و تکمیل آن است، تأمل در مسائل جامعه با بهرهگیری از برهان و قرآن و عرفان اتفاق میافتد. در این دوره ملاصدرا به سراغ منابع درجۀ اول اسلامی میرود و در تلاش است به تکامل دستگاه فلسفی خود بپردازد. علاوه بر این با توجه به این که ظاهرگرایی و عرفانهای کاذب در دورۀ صفویه حضور چشمگیری در جامعه دارند، ملاصدرا به نقد آنان نیز پرداخته است. برای مثال رساله کسر اصنام الجاهلیه و رساله سه اصل در زمینه نقد وضعیت اجتماعی و سیاسی ارزیابی میشود.
بر این اساس میتوان گفت طرح ملاصدرا اولاً در تداوم فلسفه اسلامی است و او با نظام بخشی به حکمت متعالیه به ارتقای فلسفه اسلامی مبادرت ورزیده است. ثانیاً این طرح را در خدمت به جامعه و انسان قرار داده و برای ارتقای انسان تلاش کرده است. درواقع ما در آثار ملاصدرا به تعبیر سید حسین نصر با حکمتی جدید مبتنی بر تفسیر تازهای از حقایق و به ویژه در نگاه به انسان مواجهیم. از این رو تأمل در موضوع انسان و حرکت انسان و سفر عقلی انسان و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن در آثار ملاصدرا مورد توجه است.
سخنران دوم، دکتر رضا غلامی نیز گفت: ملاصدرا از چهرههای برجسته فلسفه اسلامی است. او در قرن هفدهم میلادی و در دوران درخشان سلسله صفویه میزیست. بدون تردید فلسفه ملاصدرا نقش مهمی در فلسفه اسلامی معاصر ایران داشته است بطوری که حتی در دهههای اخیر، برخی از فیلسوفان مسلمان در ایران تلاش کردهاند تا فلسفه ملاصدرا را تکمیل و توسعه داده و فلسفه جدیدی بسازند که به آن فلسفه نوصدرایی میگویند.
دکتر غلامی افزود: در ایران یک جریان فکری وجود دارد که معتقد است از فلسفه ملاصدرا میتوان به اندیشه سیاسی مترقیای دست یافت. دکتر شریف لکزایی و برادر بزرگترشان استاد نجف لکزایی از پیشروان این جریان به شمار میروند.
دکتر رضا غلامی در ادامه گفت: ملاصدرا در اندیشه فلسفی خود چند نکته کلیدی دارد. میتوانم اذعان کنم که صحبت از فلسفه ملاصدرا بسیار پیچیده است. درواقع، اگر بخواهم فلسفه او را با دیگر فلسفههای اسلامی مقایسه کنم، او با ادبیات روشنتری اندیشههای خود را به نگارش درآورده است با این حال، بحثهای ملاصدرا بسیار عمیق و چند بعدی است.
در ادامه دکتر غلامی بحث خود را در هفت فصل ارائه کرد: یکم، وحدت وجود؛ دوم، حکمت متعالیه؛ سوم، سفرهای چهارگانه معنوی؛ چهارم، تلفیق منابع معرفتی؛ پنجم، الحرکة الجوهریه؛ ششم، رابطه روح و بدن و هفتم، نظریه اجتماعی مبتنی بر فلسفه ملاصدرا.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: فلسفه ملاصدرا عناصر عرفان اسلامی و قرآن را با برهان ادغام میکند و دیدگاهی جامع ارائه میدهد که با آموزههای اسلامی طنینانداز میشود. این ترکیب اجازه میدهد تا اندیشه عمیقتری شکل بگیرد و مسائل سخت فلسفی قابل حل شوند.
غلامی تاکیدکرد : البته هر نوع استفاده از منابع دینی در فلسفه، مقتضی فلسفهورزی نیست بلکه بسیار مهم است که فیلسوف هیچگاه از منابع دینی بدون نقد و تحقیق عقلی کافی استفاده نکند.
غلامی یادآور شد: ملاصدرا هرگونه تفسیری از قرآن و سنت را نمیپذیرد و در خیلی از موارد تفسیر عقلانی و عمیقی از قرآن و سنت را جایگزین تفاسیر رایج و حتی مشهور میکند.
دکتر غلامی گفت: این یک حقیقت بزرگ است که ادیان و به طور کلی متافیزیک میتوانند پنجرههای بزرگی را برای درک بهتر حقایق به روی فیلسوفان بگشایند؛ در واقع، هیچ فلسفه ای در تاریخ (حتی فلسفه های مدرن) وجود ندارد که از ادیان وام نگرفته باشد. اسلام در مقایسه با سایر ادیان به وجه عقلانیت تعالیم خود پایبند است و ملاصدرا با زیرکی از منابع اسلامی برای حل معضلات فلسفی استفاده کرده است. حتی بد نیست بدانیم که همافزایی آموزههای اسلام و فلسفه صدرا باعث شده است که فلسفه ملاصدرا بیش از فلسفههای پیشین به ویژه فلسفه مشایی در جامعه مسلمان شیعه رواج پیدا کند. با همه اینها، نمیتوان انکار کرد که پیوند میان قرآن، عرفان و عقل در فلسفه ملاصدرا، فلسفه او را از فلسفه مشایی جدا کرده و بیشتر وارد دنیای حکمت کرده است لذا ملاصدرا خود ترجیح داده نام اندیشههایش را حکمت متعالیه بگذارد.
دکتر غلامی افزود: اگرچه ملاصدرا مانند برخی از فیلسوفان پیش از خود مانند فارابی بخش مهمی از منظومه فکری خود را به حکمت عملی اختصاص نداده است، اما از نظریات وی میتوان اصول کلی در حوزه اجتماعی را به دست آورد. البته به نظر من استفاده ما از ملاصدرا در عرصه اجتماعی فراتر از تعدادی اصول کلی نیست. نگاه واقعگرایانه به جامعه و مسائل پیچیده آن در فلسفه ملاصدرا غایب است. البته ممکن است بتوان یک نظریه اجتماعی بر اساس فلسفه ملاصدرا ساخت چنانچه برخی به این سمت رفتهاند.
دکتر رضا غلامی ادامه داد: ملاصدرا در باب روح ديدگاه عميقي داشت. او معتقد بود که روح، جوهری است که اساساً مستقل است، اما در زیست دنیوی مستلزم ماده است، به اجسام متصل است و با بدن ارتباط حاکم دارد. به عبارت دیگر، نظریه او این است که انسان ابتدا فقط جسم است و روح در ارتباط با بدن در حال شکلگیری است و پس از مرگ (بر خلاف بدن) باقی میماند.
دکتر غلامی افزود: در واقع ملاصدرا معتقد است که روح انسان همزمان با بدن و مرحله به مرحله به وجود میآید و سپس از طریق فرآیندی به نام حرکت جوهری، از روح نباتی، سپس به روح حیوانی و در نهایت به روح انسانی (به نحو ذو مراتب) تکامل مییابد. این نظریه او را بر آن داشت تا دلیلی فلسفی برای معاد جسمانی ارائه کند که انحراف چشمگیری از برخی فیلسوفان اسلامی ما قبل خود و نیز دوگانه انگاری رنه دکارت بود.
غلامی گفت: میدانید که حتی فیلسوف بزرگی مانند ابن سینا نیز نتوانست راهی برای اثبات عقلانی معاد جسمانی بیابد، بنابراین سرانجام به ایمان خود روی آورد اما ملاصدرا مبتنی بر نظریه حرکت جوهری قادر شد توجیه عقلانی قابل دفاعی از معاد جسمانی ارائه کند. همچنین ملاصدرا استدلال کرده است که قوه عقل و خیال فسادناپذیر است. او از این نظریه برای تبیین پاداشها و کیفرهای الهی نیز استفاده کرده است.
دکتر غلامی در پایان تاکید کرد: با همه امتیازات فلسفه ملاصدرا، نظریههای ملاصدرا قابل نقد است و نباید بزرگی این شخصیت مانع از نقد او شود.