نشستی صمیمانه با استاد مسعود درخشان + فایل صوتی و تصاویر نشست

به گزارش روابط عمومی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی به نقل از روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دوازدهمین عصرانه از سلسله عصرانه‌های علوم انسانی مؤسسه با حضور و سخنرانی شماری از اساتید و پژوهشگران به بررسی اندیشه‌ها و خدمات علمی مسعود درخشان با محوریت نقد و بررسی کتاب «فریب بزرگ؛ علم اقتصاد یا اقتصاد علم نما» اختصاص یافت.

این نشست  روز چهارشنبه ۳۰ فروردین در محل تالار فارابی این مؤسسه برگزار شد. برنامه عصرانه‌های علوم انسانی هر ماه یک بار برای بررسی آرا و اندیشه‌ها و نیز تقدیر از یکی از محققان علوم انسانی و اجتماعی کشور برگزار می‌شوند. دبیر علمی این مراسم را دکتر ندا ملکی بر عهده داشت.
استاد مسعود درخشان در ابتدای این نشست درباره زندگی شخصی و علمی خود توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: بحث‌هایی که من در این کتاب مطرح کردم تا حد زیادی سوال برانگیز است چون برای نخستین بار با این رویکرد در جهان منتشر شده و توفیق داشتم این کتاب را در مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ص) تدریس کنم.
او ادامه داد: کتاب متن نسبتا سنگینی دارد و اگر پاورقی‌ها نبود و سوال و جواب‌ها در پیوست نیامده بود نکاتی که من در کتاب مطرح کردم چندان روشن نبود. در جلسات تدریس ۶ ماهه من، این درسگفتارها ضبط شد. در جلسه آخر من مباحث خودم را نقد کردم و به نقد نظرات خود پرداختم تا ببینیم کسانی که کتاب را خواندند آیا می‌توانند این نقدها را رد کنند.
او افزود: دیدگاه من را هیچ اقتصاددانی در نظام سرمایه‌داری و سوسیالیستی به آن معتقد نیست و ممکن است برخی بگویند که پس به همین دلیل حرف‌هایت قابل استناد نیست. حقایق این کتاب ۱۵ سال بعد مشخص می‌شود. این کتاب در زمانی منتشر شده که کمترین علاقه در فضای دانشگاهی منتشر شود.
استاد درخشان با بیان اینکه علم اقتصادی که اکنون رایج است و اقتصاد علم نماست ثمره انقلاب صنعتی است عنوان کرد: انقلاب صنعتی در ۱۸۰۰ میلادی شکل گرفته است. امروز اقتصاد متعارف موجود زمینه اش فراعنه نیست و از زمان انقلاب صنعتی به بعد شکل گرفته است.
به گفته این استاد اقتصاد، انقلاب صنعتی تولید ماشین آلات را به صورت انبوه برای بازار رواج داد این در حالی است که این در گذشته نبود.  این سیستم متکی بر فناوری است یعنی بتواند ابزاری با فناوری شناخته شده برای تولید یک کالا تولید کند. ثمره این اتفاق این بود که دو گروه صاحبان ابزارهای تولیدی و کارگران شکل گرفتند و از اینجا طبقه سرمایه‌دار و کارگر ظهور یافت. این نظامی که شکل گرفت در گذشته نبود. ساختارهای اقتصادی و رفتارهای آن در نتیجه این نظام شکل گرفتند و بازارهای مالی نیز به وجود آمدند که در گذشته نبود.
او یادآور شد: در نتیجه این بازارهای مالی شکاف طبقاتی صورت گرفت چون سرمایه‌دارها برای سود بیشتر باید دستمزد کمتری به کارگران می‌دادند. فلاسفه هم غیر فلاسفه متاله برای تشریح نظریه‌ها و ساختار اقتصادی حاکم اقدام کردند.
استاد درخشان با بیان این فلاسفه در مقابله با بحران‌های نظام سرمایه داری سه کار کردند توضیح داد: نخست نقد مارکسیسم بود که فلاسفه آلمانی و فرانسوی و ایتالیایی آن را انجام دادند. دومین کار تحریف مارکسیسم بود اما زیاد بردی نداشت و بی تاثیر نبود حتی امروز هم یکی از استادان ما می‌گفت نمی‌دانم مارکس اساسا چه می‌گوید. اما جریان سوم هم این بود که می‌گفتند مارکس نظرات اقتصادی دیگران را نقد کرده و ما نظامی را می‌سازیم که اساسا مارکس در دسترس آن نباشد یعنی یک نظامی دیگر بنا می‌کنیم که در تیرس مارکس نیست. به طور مثال در فرانسه در کارهای راث ظاهر شد. گفتند اقتصاد با کمیات سر و کار دارد پس باید ریاضی شود.
او با اشاره به اینکه در کتاب تاریخ عقاید اقتصادی بیان شده افزود: این کتاب یک حسنی دارد که می‌گوید راث که بود و چه کرد. این گونه مطالب در پیوست کتاب آمده و در ۳۲ مدخل بیان شده است. من در این کتاب گفتم شما می‌توانید جنبه‌هایی از زندگی متفکران را بیان کنید که نشان دهد در چه فضایی تنفس کرده‌اند. پیوست الف کتاب خیلی زحمت روی آن کشیده شده چون بر اساس منابع خارجی نشان داده می‌شود که هر کدام از این نظریه‌پردازها که بوده و چه کردند. به طور مثال بیان شده وال راث بدون هیچ مدرک دانشگاهی استاد تمام دانشگاه لوزان سوییس شده است.
استاد درخشان در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه اسلام برای فرمول تورم و میزان تعیین پایه پولی نیست یادآور شد: این‌ها کار کارشناسان است یعنی عقلای نظام اقتصادی. من نرفتم حوزه طلبه بشوم اما رفتم پیش استادان و فقها تا بفهمم اساسا فتوا دادن یعنی چه. بعد دیدم کار فقیه حکم‌شناسی و کار اقتصاددان‎ها موضوع‌شناسی است.
این استاد اقتصاد با بیان اینکه اقتصادی که امروز همه می‌خوانند فریب بزرگ است افزود: از سوی دیگر ما آمدیم بهترین استاد دانشگاه را در بحث ارز و پول و بانک وارد کردیم اما نتوانستند مسئله قیمت ارز را حل کنند.  آقای فرزین که سال‌هاست درباره ارز تدریس می‌کند بیان کرده که می‌خواهم بانک‌های خصوصی را نقره داغ کنم. من هم معتقدم جمهوری اسلامی ایران فقط با داشتن یک بانک موفق می‌شود. همه بانک‌های خصوصی و دولتی باید منحل شوند.
او تاکید کرد: باید اقتصادی بنا کنیم که در آن ارزش وجود نباشد. اما هیچ کس به این حرف‌ها توجه نکرد. کورنو که تا ده سال کتابش فروش نرفت هر چه فرمول داشت را حذف کرد و اسمش را گذاشت دکترین‌های اقتصادی. تا اواخر عمر کورنو در یکی از نامه‌هایش نوشته که خوشحالم جوانی به نام وال راث حر فهایی من را می‌زند در حالیکه راث این را تکذیب می‌کند و می‌گوید من می‌خواهم خرف‌های خود را بزنم.
درخشان گفت: این کتاب تاریخ عقاید اقتصادی نیست بلکه ریشه یابی علمی است که من از آن با عنوان فریب بزرگ یاد می‌کنم.
او با اشاره به برخی از نظریات مارشال در علم اقتصاد گفت: مارشال وارد عینیت شده و بحث تجارت جهانی را می‌کند و تاکید می‌کند که باید با عینیت کار کرد اما باز چون دچار تعارض شده رویکرد یکپارچه سازی صورت گرفت و اقتصاد محض شکل گرفت که می‌گوید ارزشی وجود ندارد و به کمک علم مکانیک رابطه بین متغیرها را بررسی می‌کنیم.
استاد درخشان گفت: اقتصاد تئوری‌ها و ریاضی را باید در هم بیامیزد تا واقعیت بر اساس آن تحلیل شود و از این منظر اقتصاد سنجی صورت گرفت. این جریان ادامه یافت تا کینز در این فضا متولد شد و گفت دولت باید مداخله کند و بر این اساس سیاست گذاری کند. بعد بیان شد باید روش‌های بهینه سازی ریاضی هم صورت بگیرد که در ۱۹۷۰ میلادی این فرایند آغاز شد.
او افزود: این وسط نادان‌های شوروی گفتند فقط ما هستیم که می‌توانیم اقتصاد را کنترل کنیم؛ اما آمریکایی‌ها می‌گفتند ما می‌توانیم اقتصاد را در بازار آزاد کنترل کنیم. من همان زمان تصمیم گرفتم در دانشگاه مهندسی سه سال فرمول‌های مکانیک را یاد بگیرم و آن را در اقتصاد پیاده کنم. من اقتصادسنجی را پس از انقلاب وارد ایران کردم و در فصل پنجم کتاب اقتصاد علم نما را شرح دادم که چگونه ۳۰ سال دنیا را معطل کرد.
این استاد اقتصاد افزود: همین اقتصاد که بر اساس آمارهای ریاضی تحلیل شد و ادامه یافت تا اقتصاد را کنترل کنند و نظریه‌پردازان این حوزه بسیاری این حوزه را رها کردند.
او با طرح این سؤال که حالا کینز در این زمان چگونه شکل یافت؟ عنوان کرد: سؤال دیگر این است که آیا مدل اقتصادی که به وجود آمد مسایل و مشکلات از جمله شکاف طبقاتی را حل کرد؟ من در این کتاب شرح دادم که چه شده این اقتصاد جواب نداده در حالیکه ما فکر می‌کنیم جواب داده است؟
استاد درخشان با تاکید بر اینکه ما هنوز در توهم فرمول نویسی برای اقتصاد هستیم تاکید کرد: غرب برای ما آینده می‌سازد در حالیکه ما اساسا نمی‌دانیم گذشته مان به چه صورت بوده است؟ ما هنوز مختصات کشورمان و اندیشه‌های فکری مان را در این جهان نمی‌دانیم و نمی‌فهمیم چظور ما را به اینجا رساندند. غرب تعیین می‌کند که ما به کجا برویم.
یک جریانی شکل گرفت و در حوزه سیاسی و امنیتی دستکاری فکری را انجام دادند و این در دانشگاه‌ها و اندیشه‌های ما امروز حضور دارد. درخشان گفت: من در یکی از آثارم بیان کردم که چگونه جریانی که در غرب در اقتصاد شکل گرفته باعث شده در کشور ما مثلا بانک‌ها مردم را چپاول کنند. کسانی که بورس کالا را درست کردند اصلا تصوری از آینده کالایی مانند طلا در بازار بورس ندارند. این افرادی که بورس کالا را شکل دادند قرار بود بیایند پیش من این معاملات را آموزش بدهند اما بدون این که چیزی یاد بگیرند این فرایند را آغاز کردند.
او افزود: کینز گفت ما غیر اخلاقی بودیم و هستیم و باقی خواهند ماند. بعد ما به این می‌گوییم رویکرد علمی؟ من در کتاب دیگرم به این رویکرد کینز پرداختم که چگونه براقتصاد تاثیر گذاشته است.
این استاد اقتصاد بیان کرد: امروز سیاست‌مداران هم اعتقادشان را به اقتصاد دانان از دست دادند. این کتاب اعتقاد به علم اقتصاد را می‌شکند و نشان می‌دهد چگونه این علم از معنا خالی شده است. در کدام کتاب بانکداری برتعدد بانک‌ها صحه گذاشته شده؟ در غرب تک واحدی شدن نظام سیاسی دست بانک دار‌هاست اما در نظام ولایی ما نظام دست بانکدارهاست؟ بنابراین من روی اقتصاد مقاومتی صبحت کردم.
دکتر محمد جواد توکلی نیز در بخش دیگری از این نشست طی سخنانی بیان کرد: من توفیق داشتم نوارهای سخنرانی ایشان را درباره تاریخ عقاید اقتصادی گوش دهم. آنچه که من از مباحث ایشان در درس‌هایم استفاده کردم این است که استحاله علم اقتصاد زودتر از ورود ریاضی به اقتصاد آغاز شد. اگر ما تاریخ عقاید اقتصادی را از یونان باستان آغاز کنیم و بعد به اقتصاد مسیحی برسیم با تحقق رنسانس دین‌زدایی از اقتصاد صورت گرفت.
او افزود: فریب بزرگ مراحل جدیدی از افول دانش اقتصاد بود. اقتصاد تلاش کرد به تقلید از سایر علوم طبیعی خودش را علم کند و زدایش سایر دانش‌ها از اقتصاد صورت گرفت و فلسفه و جامعه شناسی و … از علم اقتصاد کنار رفت و ریاضی زدگی آخرین لگدی بود که به اقتصاد زده شد.
دکتر توکلی گفت: در نهایت ارزش زدایی و دین زدایی هم از علم اقتصاد صورت گرفت و این علم تبدیل به یک دانش فنی و ریاضی زده شد. این باعث شد اقتصاد از روش میان رشته ای خودش عدول کند و جدایی اخلاق از اقتصاد صورت گرفت و مدل زدگی و ریاضی زدگی در اقتصاد شکل گرفت.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: امروز اقتصاد دانشی برای تفسیر کیک اقتصادی شده و اینگه چگونه این کیک بزرگ می‌شود و از اخلاق و معنویت فاصله گرفته است. میراث این اقتصاد برای ایران خوب نبوده و ما در فضای دانشگاهی دچار علم زدگی و تقلیدگرایی شدیم و حتی منافعی که آنها به آن رسیدند هم نداریم. علی پایا در مقاله‌ای به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اشاره می‌کند و می‌گوید الگوی توسعه مانند بنز است که در هر کشوری می‌شود سوار آن شد. بعد من در مقاله ای گفتم که این نگاه باعث بی جهتی علم می‌شود.
دکر توکلی گفت: من در دانشگاه در پاسخ به این سوال که چرا باید دوباره چرخ را اختراع کنیم در جواب گفتم اطبای غربی بدخطند و نسخه‌هایی که می‌نویسند هم مال یک مریض دیگر است و از سوی دیگر ما بسیار این نسخه را گرفتیم و پدر مریض را هم در آوردیم و این اتفاقی است که برای ما رخ داده است.
این اقتصاددان در پایان بیان کرد: ما اگر دین زدایی و اخلاق زدایی را در این روند در نظر بگیریم بهتر می‌توانیم داستان استحاله اقتصاد را تعریف کنیم.
دکتر محمد نعمتی هم دیگر سخنران این نشست بود که طی سخنانی عنوان کرد: دکتر درخشان تاریخ عقاید اقتصادی و اجتماعی را در این کتاب بیان کرده است ما عقاید اقتصادی را خیلی کاریکاتوری نشان می‌دهیم. ما انسان پیچیده را با ساده‌ترین فرمول نشان می‌دهیم و وضعیت اقتصاد ما به همین میزان رقت انگیز است اما درخشان عقاید را در بستر وقایع شرح می‌دهد و این مهمترین کار است. اگر این تحلیل دقیق وجود داشته باشد ما می‌توانیم تحلیل درستی داشته باشیم امروز ما فکر می‌کنیم هر چه غرب برای ما تعیین کرده درست است در حالیکه این طور نیست و یک نگاه ساده اندیشانه و سطحی داشتیم.
او افزود: بعد از انقلاب هم ما از دانشی استفاده کردیم که خودش کلی بحران درست کرده و شلاق جز ابزارهایش بوده است و بعد هم به شکل دیگری تزئین شده است. این اقتصاد چپاول و غارتی را به خوبی آرایش کردند و ما بعد از انقلاب با همین ساختار می‌خواهیم مشکلاتمان را برطرف کنیم. باید از خام اندیشی فاصله گرفته و به مسایل جامعه خودمان توجه کنیم.
حجت الاسلام و المسلمین  دکتر رضا غلامی نیز در بخش دیگری از این نشست با طرح سؤالاتی در این نشست گفت: چگونه می‌شود از پیشرفت اقتصادی صحبت کرد در حالیکه این انبوه سرمایه، خارج از بازار صورت می‌گیرد. اینگونه چگونه می‌شود از پیشرفت اقتصادی حرف زد؟
او افزود: ممکن است اقتصاد اسلامی سرمایه‌ساز باشد اما نه انگیزه و نه مکانیسم لازم را برای انباشت سرمایه دارند. با شکست عینی مارکسیسم در جوامع مارکسیستی آنچه در عینیت محقق شده با تئوری‌های مارکس و انگلس فاصله داشت. حال این سؤال است که آیا بعد از شکست مارکسیسم و یکه تازی لیبرالیسم باز لیبرالیسم رقیب اقتصادی دیگری داشته یا خیر؟ آیا مدل‌های جایگزین فرزند لیبرالیسم است یا نه همان فریبی که درخشان از آن یاد کرده است.
او خطاب به استاد درخشان ادامه داد: نقطه توازنی که بشود آزادی فردی را نفی نکرد و حق آزادی را برشمرد از نظر شما چیست؟ آیا می‌شود آزادی فردی را با عدالت پیوند زد یا ما دچار توهم شده و این توهم ما را بین زمین و آسمان نگه داشته است؟ نظریه خیرخواهی عمومی که چینی‌ها با الهام از کنفسیوس ارائه کرد جمعی بین این دو تا است یا نه این هم فرزندی از لیبرالیسم است؟
دکتر غلامی بیان کرد: ریاضیات علم یقینی است و این نقدی که شما در کتاب دارید جایگزین کردن ریاضی به جای ارزش‌های انسانی است؟ شما در کتاب می‌گویید اقتصاد انتزاعی و مکانیکی شده و ریاضی مقصر فاصله دادن اقتصاد از جامعه است. شما کدام را بیشتر مد نظر دارید؟
اگر اقتصاد را علم بدانید و ریاضی را هم از آن خارج کنید چه چیزی را برای علمی کردن آن جایگزین می‌کنید؟ وجه علمی اقتصاد چیست؟
او عنوان کرد: آرمان شهر اقتصادی چیست؟ آیا توانستیم آرمان شهر اقتصادی از منظر علم اقتصاد تصویر کنیم؟ اگر تصویر کردیم مشخصاتش چیست که بتوانیم اقتصاد موجود را نقد کنیم؟
استاد درخشان در پاسخ به این سؤالات گفت: رشد اقتصادی مانند بدن انسان است و بدن برای اینکه رشد کند نیاز به تغذیه مناسب دارد و برای تغذیه مناسب باید آنچه در بازار است را انتخاب کرد و این بازار هم باید رقابتی باشد.
او ادامه داد: اگر ما سرمایه گذاری را یک مقوله بدانیم و یا آن را یک متغیر تصور کنیم و رشد اقتصادی را هم متغیر بدانیم این‌ها بر هم تاثیر متقابل دارند. در اقتصاد متعارف و علم اقتصاد امروزی هم چیزی جز این نیست. در اقتصاد مورد نظر ما هم همین مقوله‌ها هست و آنچه نقش تعیین کننده دارد کیفیت روابط است.
استاد درخشان عنوان کرد: من در این کتاب دیدگاه سه برنده جایزه نوبل را نقد کردم. نظام سرمایه داری، نظام اسلامی و … در ظاهر با هم تفاوتی ندارند تنها تفاوتش در روابط است ما می‌خواهیم روابط اسلامی باشد.
این استاد اقتصاد در پایان تاکید کرد: علم اقتصاد واقعی جز علم اقتصاد اسلامی نیست.

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *