دهمین کرسی ترویجی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی با ارائهی دکتر سمانه شیخ نظامی، دانشآموخته دکتری روانشناسی دانشگاه فردوسی و مدرس دانشگاه و با موضوع «نقش فلسفه در علم روان شناسی و شکل گیری روانشناسی اسلامی»، چهارشنبه 24 دی ماه ۱۳۹۹ از ساعت 15 تا 17 به صورت وبینار برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلاموالمسلمین دکتر سید احمد رهنمایی، دانشیار گروه علوم تربیتی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)؛ دکتر باقر غباریبناب، استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و دکتر فاطمه نصرتی، استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران؛ به عنوان ناقدان و حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدمهدی عباسی آغوی، معاون پژوهش مرکز تخصصی مشاوره اسلامی امام خمینی (ره) به عنوان دبیر جلسه حضور داشتند.
در ابتدا دکتر سمانه شیخ نظامی به ارائهی مقاله خود پرداخت و گفت: در این پژوهش دو هدف مبنایی مورد توجه قرار گرفته است: جایگاه فلسفه در علم روانشناسی و نقش فلسفه در شکل گیری روانشناسی اسلامی. ابتدا با بررسی نسبت میان فلسفه و هر یک از مکاتب اصلی روان درمانی شامل رویکردهای رفتاردرمانی، روانکاوی، گشتالت درمانی، درمان وجودی، رفتاردرمانی منطقی هیجانی، شناخت درمانی و مراجع محوری، جایگاه فلسفه در علم روانشناسی تبیین گردیده است. در بخش دوم پس از ارائهی مبانی فلسفی هر یک از رویکردهای ذکر شده، میان مبانی فلسفی به کارگرفته شده در مکاتب روان درمانی به طور کلی با مبانی حکمت متعالیه ملاصدرا در بخشهای انسان شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی قیاس صورت گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش جایگاه فلسفه غرب را در شکل گیری مکاتب عمدهی روان درمانی، قابل توجه دانسته و در قیاس با فلسفه ملاصدرای شیرازی دارای مؤلفههای متفاوت و متمایز یافته است؛ از این رو در بخش پایانی و نتیجه گیری به برخی ضرورتهای بکارگیری فلسفهی اسلامی در شکل دهی به نظریهی روانشناسی اسلامی اشاره گردیده است.
وی در ادامه به مقایسه مبانی فلسفی رویکردهای روان درمانی با مبانی حکمت متعالیه پرداخت و گفت: در این مقایسه میتوان به محورهایی همچون هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی اشاره کرد.
شیخ نظامی افزود: در زمینه جایگاه پروردگار در هستی و رابطه انسان به عنوان یکی از مخلوقات با پروردگار، مبانی فلسفی علم روانشناسی و حکمت متعالیه را میتوان بدینگونه مورد قیاس قرار داد. در رویکردهای روانکاوی و رفتارگرایی، حذف خداوند و زمینه الحاد دیده میشود. در روانشناسی انسان گرا، تقلیل جایگاه خالق هستی به یک خدای ساعت ساز دیده میشود؛ خدایی که با وضع قوانین نظم در طبیعت، دیگر نقش فعالی در عالم هستی ندارد. در رویکردهای وجودی، خدای شخصی و رابطه منحصر به فرد خصوصی با او، مورد توجه است.
اما در حکمت متعالیه، خداوند حی قیوم است، یعنی زنده، در صحنه و هر لحظه فعال. خداوند، منبع هستی بخش به تمامی موجودات در هر لحظه است و ارتباط با او منحصر به رابطه قلبی و زندگی شخصی فرد نیست؛ بلکه خداوند مدبر همه امور هستی اعم از زندگی فردی، اجتماعی و کل عالم هستی است.
در ادامه نشست، حجتالاسلام دکتر سید احمد رهنمایی، دانشیار گروه علوم تربیتی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، به عنوان ناقد به نقد و بررسی این مقاله پرداخت و گفت:
امتیازات این مقاله عبارتند از:
- تتبع و گام به گام نظریات غربی تبیین شد.
- تکیه بر محور دیدگاهها داشتند.
نقد و بررسی و نکات اصلاحی عبارتند از:
- بحث تداخل سه بحث فلسفی (نقش فلسفه در روان شناسی غربی، نقش آن در روانشناسی اسلامی، مقایسه دو طیف)، تلیفیق اینها بحث را به محاق میبرد و باید تفکیک صورت گیرد.
- خلط مبحث صورت گرفته است. نظریهها با مکاتب خلط شده است.
- خلط روانشناسی با رواندرمانگری. مقاله متکی بر رواندرمانگری است تا روانشناسی. روان درمانی شعاعی از آن است نه کل آن.
- فلسفه روانشناسی با رابطه فلسفه با روانشناسی متفاوت است.
- یکی از مباحث کلیدی در فلسفه روانشناسی اسلامی غفلت شده و آن علم النفس فلسفی است.
- از میراث گذشتگان غافل نشود. از پیشینه غنی فلسفه اسلامی، از اکتشاف اصول و مبانی روانشناسی غفلت شده است. روش اکتشافی هست ولی استنتاجی غفلت نشود.
- از نقد مکاتب غربی غفلت شده است.
- عبارات نتیجه گیری نارسا است. وارد بحث هم شدهاید که لزومی ندارد. باید تکیه بر دادههای قبلی باشد و نوآوری داشته باشیم. تنها مطلب شما این است که روانشناسی اسلامی از غربی متمایز است و فلسفه غربی از اسلامی. اینکه روشن است. شما باید بفرمائید در چه چیزی تمایز دارند.
دکتر رهنمایی در ادامه نقد و بررسی این مقاله به پیشنهادات خود پرداخت و گفت:
- حتماً به منابع علم النفس فلسفی از جمله تقریرات درس آیت الله فیاضی مراجعه شود.
- انسانشناسی در غرب و جهان اسلام دیده شود. 14 نظریه مشهور در غرب داریم. روانشناسی بیشتر از انسانشناسی سیراب میشود. هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی سه بحث عمده است.
- مکاتب روانشناسی و نظریات از هر دو ناحیه نیازمند نقد و بررسی است.
در ادامه این نشست علمی، دکتر باقر غباری بناب، استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، دیگر ناقد این کرسی ترویجی در ارزیابی این مقاله گفت:
- کار بزرگ و مبارکی است و از نویسنده محترم به خاطر نگارش چنین مقالهای تشکر میشود.
- پیشینه پژوهش بیشتر کار شود تا خلأ کار و اهمیت آن بیشتر مشخص شود.
- پژوهشگر چه روانشناسیای را رسیده است؟ مراد از رفتار و فرایندهای روانی چیست؟ رابطه این دو با هم و تحول چیست؟ البته اجتهاد نیاز است.
- مرزهای روانشناسی با روانشناسی اسلامی باید روشن شود. ما به چه روانشناسی اسلامی میگوییم. مرزش با روانشناسی فعلی چیست؟ روانشناسی واقعی را این میدانیم که از منبع وحیانی آمده است.
- استفاده از مکاتب فلسفی قطعاً کمک میکند. ولی همان اندازه هم میتوانند محدود کننده باشند. شروع را از قرآن صلاح میدانم. معصومین به ابعاد درونی دین توجه کردند. اهل سنت روی پوسته دین رفتند.
- در روانشناسی اسلامی انسان کامل را رها نکنیم. وقتی رفتار ائمه را تفسیر میکنیم، نمیتوانیم دست از حدیث و قرآن برداریم. قرآن و حدیث دو منبع ما است.
در ادامه کرسی دهم مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، دکتر فاطمه نصرتی، استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، به عنوان دیگر ناقد این کرسی ترویجی در ارزیابی این مقاله گفت:
- یکی از نکات مثبت این کار، اشاره نویسنده محترم به منابع غنی در روانشناسی اسلامی است.
- این مقاله بیشتر مقایسه دو مکتب بود تا نقش فلسفه در علم روانشناسی. روند تاریخ فلسفه اسلام را نپرداختند. نقش فلسفه برجسته نشده و بیشتر مقایسه است. روند تاریخی اگر باشد ابهام بر طرف میشود. در فلسفه غرب کامل بوده ولی در فلسفه اسلام نپرداختند.
- در بحث روششناسی، منابع و اسناد باید مشخص شود. در تحلیل محتوا باید فازهای تحلیل محتوا، هدف، فرضیه، زیر مولفهها و کدگزاریها معلوم شود.
- اگر مدل حکمت متعالیه ملاصدرا مد نظر است مدلی ارائه شود که محصول کار است و مبتنی بر روانشناسی اسلامی باشد.
- در مقاله سعی کنید پیشنهاد پژوهشی داشته باشید، حتی کاربردی.
- به محدودیتها هم اشاره کنید.
- مجموعاً کار خوبی بود و لذت بردم.
در پایان نشست، خانم دکتر شیخ نظامی به توضیحاتی در رابطه با نقدهای اساتید ناقد پرداخت و مقرر گردید نظرات اساتید در تکمیل مقاله مدنظر قرار گیرد.