به گزارش روابط عمومی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، عضو شورای علمی هفتمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی معتقد است: هنوز اهمیت و ضرورت علوم انسانی اسلامی و نقش بی بدیل آن در اداره جامعه اسلامی و زمینه سازی برای سعادت افراد جامعه، به اندازه کافی برای ما روشن نشده و تاحد زیادی برخورد تشریفاتی و به عنوان کاری در عرض و هم ردیف کارهای دیگر با آن داریم.
حجت الاسلام جواد عابدینی استاد فلسفه و عضو شورای علمی هفتمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی درباره مهم ترین موانع شکل گیری علوم انسانی اسلامی در رسیدن به نقطه مطلوب گفت: یکی از عوامل، عدم وحدت و اشتراک عقیده در زمینه لزوم یا حتی امکان اسلامی سازی علوم انسانی در میان اندیشمندان و تأثیرگذاران این حوزه است. وجود اختلاف نظر موجب پراکندگی و تشتت در تلاش ها و دلسردی و تضعیف انگیزه در موافقان و حتی ایجاد اختلال در فعالیت های آنان خواهد بود، به ویژه اگر همراه با ابراز مخالفت و ایجاد مانع هم باشد. برای مثال اگر این مخالفان به مناصب حاکمیتی و تأثیرگذار در زمینه اسلامی سازی علوم انسانی دسترسی داشته باشند به راحتی می توانند از طرق مختلف همچون ایجاد مانع در تخصیص بودجه، به کارگیری نیروی انسانی فعال و توانمند، اصلاح کتابهای درسی و… مانع از شکل گیری جریان اسلامی سازی و پیشرفت آن شوند؛ کما اینکه در چهار دهه بعد از انقلاب همینطور بوده است.
وی عامل دوم را کم کاری نیروهای معتقد به اسلامی سازی علوم انسانی و فعالیت های محدود و ناکافی آنان در این زمینه عنوان کرد و افزود: این مساله موجب شده در این دهه ها با کمبود آثار علمی قوی و کارآمد که پاسخگوی مسائل کشور بوده و به وضوح در حل مشکلات کشور تأثیرگذار باشند، مواجه باشیم. احتمالا یکی از دلایل این امر آن است که هنوز اهمیت و ضرورت علوم انسانی اسلامی و نقش بی بدیل آن در اداره جامعه اسلامی و زمینه سازی برای سعادت افراد جامعه، به اندازه کافی برای ما روشن نشده و تاحد زیادی برخورد تشریفاتی و به عنوان کاری در عرض و هم ردیف کارهای دیگر با آن داریم.
عابدینی درباره وجود ابهام در مورد امکان یا عدم امکان ایجاد و شکل گیری علوم انسانی اسلامی در کشور گفت: غالبا دو عامل در طرح این اشکالات نقش دارد: یکی تصور نادرست از رابطه میان علم و دین و دیگری نگاه پوزیتیویستی به علم. بر اساس نگاه های پوزیتیویستی، علم فقط از طریق ارتباط با واقعیت های مادی خارجی و بررسی آنها شکل می گیرد و عوامل فراطبیعی و دینی هیچ نقشی در شکل گیری و تولید علم ندارند. از این رو تعابیری همچون علم دینی یا اسلامی، ایدئولوژیک و یا حتی پارادوکسیکال تلقی می شوند.
وی ادامه داد: در پاسخ به این دسته از برداشت ها باید گفت دیر زمانی است که از طرح و نقد اثبات گرایی می گذرد و امروزه حتی در غرب به عنوان خواستگاه اولیه آن، کمتر مدافعان و معتقدان جدی و پرقدرتی برای آن دیده می شود. اینکه علم فقط از طریق واقعیت های فیزیکی خارجی به دست می آید و گزاره های اخلاقی، دینی و متافیزیکی به دلیل فراتجربی بودن از حوزه علم بیرون هستند، ادعایی ناموجه و خودمتناقض است و حاصل آن چیزی جز بی اعتبار بودن علم تجربی نیست.
قائم مقام رئیس دبیرخانه دائمی کنگره علوم انسانی اسلامی، عامل دوم در ایجاد ابهام شکل گیری علوم انسانی اسلامی گفت: تصور نادرست از حقیقت علم و دین و رابطه میان آن دو موجب شده است برخی معتقد به جدایی کامل آن دو از یکدیگر و بی ارتباط بودن آنها از هم باشند. به عقیده اینان نه علم حق دخالت در دین دارد و نه دین حق دخالت در علم. به ویژه اینکه علم فقط با هستی های عینی و واقعی سروکار دارد و فاقد جنبه ارزشی و ارزش گذاری است در حالیکه دین وظیفه ارائه هنجارها و معرفی ارزش ها را بر عهده دارد. از این رو علم متصف به دینی یا غیردینی نمی شود، چون از دو حوزه کاملا متفاوت و بی ربط هستند.
عابدینی ادامه داد: در پاسخ به این نوع نگرش می توان گفت نه علم فقط با واقعیت های عینی سروکار دارد و نه دین تنها وظیفه ارائه هنجارها و ارزش ها را بر عهده دارد. وظیفه دین هدایت انسان ها به سوی کمال و سعادت درخور است و در این راستا هرچه لازم باشد، بیان آن از دین انتظار می رود، چه از مقوله هنجارها باشد و چه از مقوله واقعیت های عینی.
وی با اشاره به اینکه علم و روش های علمی نمی تواند فارغ از ارزش بوده و نسبت به آن بی طرف باشند، گفت: پیش فرض ها، ارزش ها و باورهای دینی و متافیزیکی عالم و دانشمند به طور قطع دست کم در برخی از مراحل شکل گیری و تولید علم نقش داشته و هدایت گر علم به نتایج و غایات خاصی خواهند بود. دانشمندی که با عینک مادی گرایی به عالم و آدم می نگرد و بر اساس مبانی و پیش فرض های ماتریالیستی به تحقیق و پژوهش می پردازد، طبعا به یافته هایی متفاوت با آنچه شخص موحد به آن می رسد، دست خواهد یافت. این دو حتی در گزینش موضوع و مسئله تحقیق و انتخاب روش حل آن به نحو متفاوت عمل میکنند.
این استاد فلسفه افزود: برخی از مسائل و موضوعاتی که برای شخص موحد و دیندار از اهمیت زیادی برخوردار است، می تواند برای یک مادیگرا هیچ اهمیتی نداشته باشند. در انتخاب منابع و شیوههای حل مسئله هم میان این دو تفاوت وجود دارد. برای مثال از نظر شخص موحد، وحی یکی از منابع و ابزارهای معتبر و بلکه از مهمترین منابع تحقیق به شمار میرود، در حالیکه شخص مادیگرا اصلا اعتقادی به وحی و اعتبار آن ندارد.
عابدینی در پاسخ به این سوال که راهکار رسیدن به یک وحدت نظری و راهبردی در زمینه ضرورت وجود علوم انسانی اسلامی در بین نخبگان کشور چیست؟ گفت: بدون شک نخستین گام، ارائه تبیینهای دقیق و قوی از ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی است. ابتدا باید با ابزار استدلالهای قانعکننده و خللناپذیر در ذهن و ضمیر نخبگان رسوخ کرد. اغلب افراد با دلایل روشن و منطقی قانع شده و در جبهه موافقان قرار میگیرند یا دستکم جزو مخالفان نخواهند بود. با این کار زمینه گفتمانسازی که مرحله دوم کار است فراهم میشود.
وی تصریح کرد: باید ضرورت اسلامیسازی علوم را تبدیل به یک گفتمان کرد و سپس با گسترش و توسعه، آن را به گفتمان غالب بدل نمود. به نظر من یکی از راهکارهای این امر، تشکیل یک ستاد اجرایی متشکل از افراد توانمند در تبیین ضرورت اسلامیسازی علوم و گسیل آنان به نقاط مختلف کشور و برگزاری جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ حضوری در سطوح مختلف در دبیرستانها، دانشگاهها و دیگر مراکز علمی سراسر کشور است.
عابدینی در پایان سخنانش افزود: فعالیتهای زیرساختی همچون تدوین کتب و مقالات و… راهکار عملی مناسب و کمهزینهای برای ایجاد گفتمان مذبور است. در این زمینه میتوان برای شروع کار از ظرفیتهای بسیج دانشجویی و دانشآموزی و همچنین از فارغالتحصیلان دورههای طرح ولایت در دانشگاهها به عنوان نیروهای ستادی و اجرایی استفاده کرد.
یادآور می شود هفتمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی و ششمین دوره اعطای جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی 22 آبان ماه سالجاری درفرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران برگزار میشود.