به گزارش روابط عمومی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی علوم انسانی همواره از حوزههای پرچالش علمی در کشورمان بوده که این چالش از اول انقلاب تا به امروز ادامه دارد. موضوع، جهتگیری و نظریههایی که در حوزههای دانشی مختلف علوم انسانی وجود دارد محل بحث است که آیا با نیازها و دغدغههای جامعه ما پیوند دارد و یا اینکه مبتنی بر جوامع دیگر هستند و ما تنها مقلدان صرفی هستیم که آنها را به انبان حافظه خود اضافه میکنیم.
علوم انسانی اسلامی راهبردی برای پیوند این حوزه دانشی با جامعه ایرانی و مقتضیات آن است. در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی رئیس شورای سیاست گذاری مجمع عالی علوم انسانی اسلامی به بهانه هفتمین کنگره علوم انسانی اسلامی در مورد سرشت و سرنوشت 4 دهه تلاش برای تحقق ایده علوم انسانی اسلامی گفتگو کردیم.
مسئله علوم انسانی اسلامی از ابتدای انقلاب مطرح شده است. انقلاب فرهنگی هم اولین قدمها در این زمینه است. در طول چهار دهه گذشته هم در این زمینه سخن بسیار گرفته شده و نهادهایی هم در این زمینه تاسیس و فعالیت کردند. با وجود این تلاشها به زعم شما مهمترین موانع شکل گیری علوم انسانی اسلامی و رسیدن به یک نقطه مطلوب چه موارد و عواملی هستند؟
تحول در علوم انسانی با هر منظری، باید در یک فرایند طبیعی اتفاق بیفتد و از درون دانشگاهها بجوشد. این تصور که تحول در علوم انسانی از جمله رسیدن به علوم انسانیِ اسلامی، یک امر پروژهای و تحمیلی است، تصور کاملا نادرستی است. من از ابتدای شکل گیری ایده علوم انسانی اسلامی بر دو نکته همواره تاکید داشتم : یک. گسترش فضای آزاداندیشی و نقد و استقبال از نظرات متفاوت؛ دو. بسترسازی برای تداوم فعالیت های علمی و پژوهشی نخبگان علوم انسانی اسلامی با سرمایهگذاری وسیع.
این یک واقعیت است که اگر فلسفه علوم انسانی اسلامی و نظریههایی که در چارچوب این فلسفه ارائه میشود، از قوت کافی برخوردار باشد و بتواند در مواجهه با نقدها از خود به خوبی دفاع کند، خود به خود راه برای گسترش و تعمیق آن در فضای آکادمیک ایران باز خواهد شد.
همچنان منازعه ماهوی در مورد امکان یا عدم امکان ایجاد و شکل گیری علوم انسانی اسلامی در کشور وجود دارد. برخی مفهوم علوم انسانی اسلامی را یک مفهوم غیرعلمی و بیشتر ایدئولوژیک می داند. این طیف معتقد است علم قابل تقسیم به اسلامی و غیر اسلامی نیست. پاسخ شما به این ابهامات چیست؟
درباره فلسفه و نظریه تکوین و تکون علوم انسانی اسلامی نزدیک به ده نظریه عمده وجود دارد. همه این نظریات از قوت یکسانی برخوردار نیستند و با عینک واحد به علم و معرفت نگاه نمیکنند. حتی ممکن است برخی نظریات نوعی رویکرد ایدئولوژیک را هم با خود حمل کنند، اما من شخصا در نظریهای که ارائه دادم و اخیرا در گفتگوی انتقادی با دکتر علیرضا شجاعیزند آنرا به دقت تشریح کردم، با عنایت به تاریخ علم و نظریات فلسفی درباره علم، تلاش کردم اقتضائات واقعی رسیدن به علوم انسانیای را که بتواند در زیر چتر جهان بینی الهی شکل گرفته و شکوفا بشود را توضیح دهم. شاید قابل انکار نباشد که برخی همکاران ما در دیدگاههای خود در باب علوم انسانی اسلامی، تصویر صحیحی از علوم انسانی جدید، تفاوت آن با فقه و یا تصویر درستی از کارکردهای علوم انسانی جدید ندارند و همین امر کار را دشوار کرده است. آنچه مسلم به نظر می رسد، علوم انسانی به دنبال توصیف، تحلیل و پیش بینی روشمند و مستند پدیدههای اجتماعی است و تجویز که می توان از آن به یک امر پسینی تعبیر کرد، در علومی دیگر مانند فقه اتفاق میافتد.
به نظر شما راهکار رسیدن به یک وحدت نظری و راهبردی در زمینه ضرورت وجود علوم انسانی اسلامی در بین نخبگان کشور چیست؟ چرا که تا زمانی که در مورد اصل مسئله و وجود و یا عدم وجود آن بحث به صورت طبیعی صورت نگیرد، در خروجی شاهد نظریه و مفهوم پردازی نخواهیم بود.
به نظر من، وحدت نظری اگر هم مثبت باشد، باید به شکل طبیعی رخ بدهد ضمن آنکه تنوع و تکثر اندیشهها درباره علوم انسانی اسلامی مفید و سازنده است. به نظر میرسد هیچ لزومی ندارد به دنبال یکدست سازی اندیشهها درباره علوم انسانی اسلامی باشیم. خود تنوع آراء، فی نفسه مفید است. اتفاقاً، در فرایند تضارب آراء و تعاطی افکار است که افکار نو و تحول آفرین خلق میشود. همانطور که در ابتدای عرایضم تاکید داشتم، هنر ما این است که بستر فکری آزاد و نقادانهای را بوجود بیاوریم. هنر ما، این است که با سرمایهگذاری درست و حمایت از محققان پر استعداد و نخبه، فرصت شکل گیری دیدگاههای نو یا نقد دیدگاههای مهم و مطرح را پدید بیاوریم. عمده راه همین است.
درباره خود علوم انسانی اسلامی هم ما قصد تحمیل آنرا به کسی نداریم. علوم انسانی اسلامی اگر از قوت، استحکام، جذابیت و کارآمدی برخوردار باشد، به طور طبیعی راه خود را در محیط آکادمیک پیدا خواهد کرد. از طرف دیگر، ظهور و بروز علوم انسانی اسلامی به منزله کنارهگیری از تعلیم و پژوهش علوم انسانی متداول در جهان نیست. ما نه تنها نباید جلوی آزادی علمی در کشور را بگیریم بلکه به شناخت نظریههای به روز و برجسته جهانی در علوم انسانی و نقد آنها و فراتر از آن، تطبیق آنها با نظریات خودمان احتیاج مبرم داریم.
هفتمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در روزهای آینده برگزار خواهد شد. یکی از مسائلی که در علوم انسانی اسلامی گویا مورد کم توجهی قرار گرفته است مسئله هم افزایی و ایجاد یک جریان علمی با کشورهای همسو است. به نظر میرسد در این زمینه چندان موفق نبودیم و انگار نتوانستیم مدعای خود را در این زمینه در عرصه بینالمللی خیلی طرح کنیم. چرا موفق نبودیم؟
در این تقریباً ۱۵ سالی که از عمر طرح صریح ایده تازه شکلگیری علوم انسانی اسلامی سپری شده است موفقیتهای زیادی داشته ایم. به نظر من مقدمات همافزایی و تعامل نیز تا حد خوبی بوجود آمده است. در حال حاضر، مجمع عالی علوم انسانی اسلامی با نزدیک به ۳۰ عضو فعال از دانشگاهها و پژوهشگاههای مهم کشور در برقراری ارتباطات و همکاریها میان مراکز علمی دانشگاهی و حوزوی و شخصیت های حقیقی، به یک کانون جدی و اثرگذار در کشور تبدیل شده است. حتی در این سالها با خیلی از نظریه پردازان در جهان اسلام که در این زمینه صاحب نظر هستند و آثار گرانسنگی ارائه داده اند ارتباط برقرار کرده ایم. البته روشن است که همه اقدامات ما در حد مقدمهچینی بوده با نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم.
چرا شاهد شکل گیری گفتگوهای مستمر علمی در رسانهها، دانشگاهها و پژوهشگاهها در مورد علوم انسانی اسلامی و تولید نظریه بومی نیستیم؟ چرا که بدون این مناظره و گفتگوی مستمر علمی تولید علم یک شبه و با بخشنامه ممکن نیست.
مشکل اصلی ما این است که مسئولین به رغم شعارهایی که در این زمینه دادهاند و با وجود وعدههایی که داده اند، هیچ کمک موثری برای پیشرفت این حرکت نداشته اند. وزارت محترم علوم و معاونت علمی ریاست جمهوری در دولت سیزدهم، با وجود آنکه ما برای تحقق ایدههای بزرگ و مبتکرانه، تمام قد اعلام آمادگی کرده ایم، حاضر نشدهاند حتی یک ریال برای علوم انسانی اسلامی کمک کند. من از دولت گلهمندم و فکر نمی کردم تا این حد نسبت به این عرصه بی تفاوت ظاهر شود. خود من، در سالهای اخیر، بارها به دلیل مشکلات مالی درصدد توقف برگزاری کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی و فعالیتهای اقماری آن بودم و هنوز هم گاهی در اثر فشارهای مالی، هر از چندی، به تعطیلی فکر میکنم. تنها عاملی که من و همکارانم را به ادامه این حرکت امیدوار کرد، تشویقهای رهبر بزرگوار انقلاب بود.
کنگره علوم انسانی اسلامی 6 دور برگزار شده است. ارزیابی شما از تاثیر این کنگره در فضای علمی کشور و شتاب دادن به تولید علم اسلامی و بومی چیست؟
به نظر من، مجمع عالی علوم انسانی اسلامی و مولود آن یعنی کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی، تا الان و با وجود همه تنگناها و بیمهری مسئولان، چنین دستاوردهای مهمی داشته است. البته من برای نخستین بار است که این دستاوردها را به صورت کامل خدمتتان بیان میکنم : یک. بسط و تعمیق فلسفه علم دینی و توسعه نظریهپردازی و نقد در این عرصه؛ دو. حمایت از پرورش ایدههای علمی در رشته های گوناگون علوم انسانی اسلامی؛ سه. اعطاء جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی به برترین دانشمندان و نظریهپردازان داخلی و خارجی و شناساندن چهره های برتر و مرجع به مخاطبان علمی چهار. تولید شماری کتبِ منبع و کمک آموزشی؛ پنج. راه اندازی مجموعه “کتابنظریه” به مثابه ویترین نظریه هایهای برتر در علوم انسانی اسلامی؛ شش. راه اندازی چند درجه یک علمی به منظور بروز و ظهور علمی بیشتر علوم انسانی اسلامی؛ هفت. ایجاد زمینه ارتباط، همافزایی و تعامل میان استادان و محققان علوم انسانیِ اسلامی؛ هشت. شناسایی و پرورش استعدادهای برتر و نخبگان جوان؛ نه. به بحث گذاشتن مسائل و گرههای علمی اعم از مسائل بنیادی و کاربردی؛ ده. شکلدهی و ترویج گفتمان علوم انسانیِ اسلامی در میان استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای ایران؛ یازده. راه اندازی اندیشکده حکمرانیِ اسلامی به منظور زمینه سازی برای پاسخگویی به نیازهای فوری نظام حکمرانی و ارائه چندین بسته پیشنهادی به رؤسای محترم قوا؛ دوازده. ارتباط، همکاری و هم افزایی با اندیشمندان جهان اسلام و تبادل تجربه با آنها در موضوع علم دینی.
یادآور میشود که هفتمین کنگره علوم انسانی اسلامی و ششمین دوره اعطای جایزه جهانی علوم انسانی اسلام 22 آبان ماه در تهران برگزار میشود.